دل نوشته ها

تا تو نگاه می کنی ، کار من اه کردن است/ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است

دل نوشته ها

تا تو نگاه می کنی ، کار من اه کردن است/ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است

تک بیتی

تک بیتی

می خوام برم کلاس خط یاد بگیرم با خط خوش

نامه بدم واسه شما ، تو رو خدا بیا بکش

یه کاری کرد با دل من اون چشای پر جذبه

که ساعت خونه م هنوز ، بعد یه عمری عقبه

اون که نباید می شد انگار شده

هر چی بگم نمی خوامش بیخوده

همین که اسمت رو منه ، کلی می بالم به خودم

بذار همه گمان کنن من اول عاشقت شدم

نامه بی جواب

نامه بی جواب

سلام بهونه قشنگ من برای زندگی

آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی

فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت

دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت

حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه

جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه

ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه

از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه

دیشب دلم گرفته بود رفتم کنار آسمون

فریاد زدم یا تو بیا یا من و پیشت برسون

فدای تو! نمی دونی بی تو چه دردی کشیدم

حقیقت رو واست بگم به آخر خط رسیدم

رفتی و من تنها شدم با غصه های زندگی

قسمت تو سفر شد و قسمت من آوارگی

نمی دونی چه قدر دلم تنگه برای دیدنت

برای مهربونیات نوازشات بوسیدنت

به خاطرت مونده یکی همیشه چشم به راهته

یه قلب تنها وکبود هلاک یه نگاهته

من می دونم همین روزا عشق من از یادت میره

بعدش خبر میدن بیا که داره دوستت میمیره

روزات بلنده یا کوتاه دوست شدی اونجا با کسی

بیشتر از این من و نذار تو غصه و دلواپسی

یه وقت من و گم نکنی تو دود اون شهر غریب

یه سرزمین غربته با صد نیرنگ و فریب

فدای تو یه وقت شبا بی خوابی خستت نکنه

غم غریبی عزیزم زرد و شکستت نکنه

چادر شب لطیف تو از روت شبا پس نزنی

تنگ بلور آب تو یه وقت ناغافل نشکنی

اگه واست زحمتی نیست بر سر عهد مون بمون

منم تو رو سپردم دست خدای مهربون

راستی دیروز بارون اومد من و خیالت تر شدیم

رفتیم تو قلب آسمون با ابرا همسفر شدیم

از وقتی رفتی آسمونمون پر کبوتره

زخم دلم خوب نشده از وقتی رفتی بد تره

غصه نخور تا تو بیای حال منم این جوریه

سرفه های مکررم مال هوای دوریه

گلدون شمعدونی مونم عجیب واست دلواپسه

مثه یه بچه که بار اوله میره مدرسه

تو از خودت برام بگو بدون من خوش میگذره ؟

دلت می خواد می اومدم یا تنها رفتی بهتره

از وقتی رفتی تو چشام فقط شده کاسه خون

همش یه چشمم به دره چشم دیگم به آسمون

یادت می آد گریه هامو ریختم کنار پنجره

داد کشیدم تو رو خدا نامه بده یادت نره

یادت میآد خندیدی و گفتی حالا بذار برم

تو رفتی و من تا حالا کنار در منتظرم

امروز دیدم دیگه داری من رو فراموش می کنی

فانوس آرزوهامونو داری خاموش میکنی

گفتم واست نامه بدم نگی عجب چه بی وفاست

با این که من خوب می دونم جواب نامه با خداست

عکسای نازنین تو با چند تا گل کنارمه

یه بغض کهنه چند روزه دائم در انتظارمه

تنها دلیل زندگی با یه غمی دوست دارم

داغ دلم تازه میشه اسمت و وقتی می آرم

وقتی تو نیستی چه کنم با این دل بهونه گیر

مگه نگفتم چشمات رو از چشم من هیچ وقت نگیر

حرف منو به دل نگیر همش مال غریبیه

تو رفتی و من غریب شدم چه دنیای عجیبیه

زودتر بیا بدون تو اینجا واسم جهنمه

دیوار خونمون پر از سایه ی غصه و غمه

تحملی که تو دادی دیگه داره تموم میشه

مگه نگفتی همه جا ماله منی تا همیشه

دلم واست شور می زنه این دل و بی خبر نذار

تو رو خدا با خوبیات رو هیچ دلی اثر نذار

فکر نکنی از راه دور دارم سفارش میکنم

به جون تو فقط دارم یه قدری خواهش میکنم

اگه بخوام برات بگم شاید بشه صد تا کتاب

که هر صفحه ش قصه چند تا درده و چند تا عذاب

می گم شبا ستاره ها تا می تونن دعات کنن

نورشونو بدرقه پاآی خنده هات کنن

یه شب تو پاییز که غمت سر به سر دل می ذاره

مریم همون کسی که بیشتر از همه دوست داره__

حالا که رفتم و گشتم

حالا که رفتم و گشتم

وقتی از تو دل بریدم

جز خودت چیزی ندیدم

پی هر کسی که رفتم

آخرش به تو رسیدم

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

انگار آسمون نمی خواس

ببینه ماها رو با هم

یادته لحظه ی آخر

زیر اون بارون نم نم

گل سرختو گرفتی

دادی دستم گل مریم

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

دس من نبود نه از تو

بلکه از خودم گذشتم

با یه خورجین پر غربت

پی سرپناه می گشتم

همه چیم ولی تو بودی

جنگلم کوهم و دشتم

عشقتو خواستم بذارم

لای خاطرات دفتر

اما یاد تو نمی گذاشت

میومد دوباره از سر

توی یک غروب جمعه

اصل مطلبو نوشتم

پی هیچ کس نمی گردم

چون تویی اول و آخر

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

دریاها هنوز کبودن

بعضیا هنوز حسودن

هم واسه تو می نویسم

هم اونایی که نبودن

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

اسمتو ، عشقتو رفته

تو رگ و تو خون و ریشه

یادته خواستی بمونم

ناله کردم که نمی شه

حالا عمریه اسیرم

توی دام زرد غربت

اما اسمشه که نیستی

با منی همش همیشه

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

من که تقصیری نداشتم

تلخه قانون جدایی

من و تو سرش نمی شه

می زنه چه تیشه هایی

من که چشمام توی غربت

هنوزم پیت می گرده

ولی حق داری بگی که

اینا حرفه ، بی وفایی

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

جرم ما چی بود عزیزم

که ما رو قربونی کردن

خودشون رهان و آزاد

ماها رو زندونی کردن

دل سنگشون نمی خواس

عاشق همدیگه باشیم

تو رو اونجا ، منو اینجا

ساکن بیرونی کردن

حالا که رفتم و گشتم

می بینم تکی تو دنیا

نمی شه تو رو عوض کرد

حتی با شبای رؤیا

زمزمه ای پای گهواره

زمزمه ای پای گهواره

لالالا دونه های سرخ گیلاس

چه چشمایی داری تو رنگ الماس

لالالا عاشقونه زیر بارون

به یاد زلفای بی تاب مجنون

لالالا عاشقای خیس گریه

دروغی خنده و راستی گلایه

لالالا عاشقی از بی حواسی

جای مهر و محبت و ناسپاسی

لالالا رفتنای تا همیشه

تموم شد قصه ی فرهاد و تیشه

لالالا قصه ی درد کلاغه

که عمرش رو گذاشت پای علاقه

لالالا قایق و دریا و پارو

یه تخت راحت از چوبای گردو

لالالا فال قهوه توی فنجون

همش می پرسم از برگشتن اون

لالالا خوابای آروم و رنگی

کنار بوته های توت فرنگی

لالالا رؤیاهای پرتقالی

هزار تا آرزو اما خیالی

لالالا با تو بودن تا قیامت

نگو نه خوندم از چشمات ندامت

لالالا خواب من آشفته تر شد

تو رفتی و دل من در به در شد

لالالا خواب بدون تو حرومه

دیگه کار من و قلبم تمومه

دم آخر نوشتم به لالایی

شاید پیغام بدی این بار کجایی

لالالا بی وفا چشماتو تر کرد

یه بار موند و هزار بارم سفر کرد

لالالا موقع رفتن به من گفت

واسه برگشتنش کلی خبر کرد

لالالا خوش باشی رؤیای نازم

دیگه نیستم واست شعری بسازم

فدای اون چشمای بی وفات شم

دیگه رفتم که راس راسی فدات شم

لالالا شمع و شمعدون و شکایت

می میرم واست تا بی نهایت