دل نوشته ها

تا تو نگاه می کنی ، کار من اه کردن است/ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است

دل نوشته ها

تا تو نگاه می کنی ، کار من اه کردن است/ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است

گناه

گناه

گنه کردم گناهی پر ز لذت 

درآغوشی که گرم و آتشین بود 

گنه کردم میان بازوانی  

که داغ و کینه جوی و آهنین بود  

در آن خلوتگه تاریک و خاموش 

گنه کردم چشم پر ز رازش 

دلم در سینه بی تابانه لرزید 

ز خواهش های چشم پر نیازش  

درآن خلوتگه تاریک و خاموش  

پریشان در کنار او نشستم 

لبش بر روی لبهایم هوس ریخت 

زاندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به گوشش قصه عشق 

ترا می خواهم ای جانانه 

من ترا می خواهم ای آغوش جانبخش 

ترا ای عاشق دیوانه من  

هوس در دیدگانش شعله افروخت  

شراب سرخ در پیمانه رقصید 

تن من در میان بستر نرم  

بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت  

کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم 

در آن خلوتگه تاریک و خاموش

من دیوونه رو باش که ...

من دیوونه رو باش که ...

من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی

تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی

منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی

دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی

من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو

تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو

من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم

تو رو باش که نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم

من دیوونه رو باش که به پای چشم تو سوختم

ولی بعد یه کم بازی تو با من بد شدی کم کم

من دیوونه رو باش که واسه عهدت قسم خوردم

باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ، واست مردم

من دیوونه رو باش که به اخمای تو خندیدم

همش یک گل تو باغچم بود اونم آخر واست چیدم

من دیوونه رو باش که به خوبیم عادتت دادم

شکستی قلبمو اما ندیدی رنگ فریادم

من دیوونه رو باش که واست روزامو سوزوندم

خوشی رو تو خودم کشتم ، ولی با چشم تو موندم

من دیوونه رو باش که کشیدم ناز چشماتو

چه قد تلخه بدون تو ، چه قدر سخته برام با تو

من دیوونه رو باش که خیال کردم تو مجنونی

تو حتی اسم مجنونم ، نه آوردی ، نه می دونی

من دیوونه رو باش که قد دنیا دوست دارم

نه اما من دوست داشتم حالا که از تو بیزارم

من دیوونه رو باش که واست خوندم چه قد ساده

تو حرف عاشقونم رو شنیدی ، حاضر آماده

من دیوونه رو باش که نشستم منتظر ، رسوا

زدی تو زیر قولاتو ، گذاشتی باز منو تنها

منو باش که نفهمیدم منو دیگه نمی خواستی

چه قدر دیوونه ای راستی ، چه قد دیوونه ام راستی

منو باش که با یه آهنگ می خواستم مهربونتر شم

زدی تیر و توی ذوقم نداشتی حوصله بازم

من دیوونه رو باش که تو رو عاشق حساب کردم

چه قدر دیوونه تر چون باز ، تو رو اینجا خطاب کردم

من دیوونه رو باش که ، درسته خیلی دیوونم

جهنم می رم اما نه ، کنار تو نمی مونم

اینم یه نامه ی ابری ، به امضای یه دیوونه

فقط بیچاره اون کس که ، یه عمر با تو می مونه

خلوت یک شاعر

خلوت یک شاعر

کاش در دهکده عشق فراوانی بود

توی بازار صداقت کمی ارزانی یود

کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم

مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود

کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب

روی شفاف تزین خاطره مهمانی بود

کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد

قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود

کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم

رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود

مثل حافظ که پر از معجزه و الهامست

کاش رنگ شب ما هم کمی عرفانی بود

چه قدر شعر نوشتیم برای باران

غافل از آن دل دیوانه که بارانی بود

کاش سهراب نمی رفت به این زودی ها

دل پر از صحبت این شاعر کاشانی بود

کاش دل ها پر افسانه ی نیما می شد

و به یادش همه شب ماه چراغانی بود

کاش اسم همه دخترکان اینجا

نام گلهای پر از شبنم ایرانی بود

کاش چشمان پر از پرسش مردم کمتر

غرق این زندگی سنگی و سیمانی بود

کاش دنیای دل ما شبی از این شبها

غرق هر چیز که می خواهی و می دانی بود

دل اگر رفت شبی کاش دعایی بکنیم

راز این شعر همین مصرع پایانی بود

به خاطر تو

به خاطر تو

آخر یه روز دق می کنم فقط به خاطر تو

دنیا رو عاشق میکنم فقط به خاطر تو

شب به بیابون می زنم فقط به خاطر تو

رو دست مجنون می زنم فقط به خاطر تو

عشقت رو پنهون می کنی فقط به خاطر من

من دلم رو خون میکنم فقط به خاطر تو

تو گفتی عاشقی بسه

دنیا برام یه قفسه

گفتی که عشق یه عادته

دلم پر از شکایته

گفتی می خوای بری سفر

خیره شدن چشام به در

من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو

من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو

به من تو گفتی دیوونه فقط به خاطر من

حرفت به یادم می مونه فقط به خاطر تو

از خوبیات کم میکنی

قلبم رو پر پر می کنی

گفتی که از سنگه دلت

از من و دل تنگه دلت

از خوبیات کم میکنی

قلبم رو پر پر می کنی

گفتی که از سنگه دلت

از من و دل تنگه دلت

ازم گرفتی فاصله فقط به خاطر من

دست کشیدم از هر گله فقط به خاطر تو

گفتی که از اینجا برو فقط به خاطر من

می رم به احترام تو فقط به خاطر تو