دل نوشته ها

تا تو نگاه می کنی ، کار من اه کردن است/ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است

دل نوشته ها

تا تو نگاه می کنی ، کار من اه کردن است/ای به فدای چشم تو، این چه نگاه کردن است

گناه

گناه

گنه کردم گناهی پر ز لذت 

درآغوشی که گرم و آتشین بود 

گنه کردم میان بازوانی  

که داغ و کینه جوی و آهنین بود  

در آن خلوتگه تاریک و خاموش 

گنه کردم چشم پر ز رازش 

دلم در سینه بی تابانه لرزید 

ز خواهش های چشم پر نیازش  

درآن خلوتگه تاریک و خاموش  

پریشان در کنار او نشستم 

لبش بر روی لبهایم هوس ریخت 

زاندوه دل دیوانه رستم
فروخواندم به گوشش قصه عشق 

ترا می خواهم ای جانانه 

من ترا می خواهم ای آغوش جانبخش 

ترا ای عاشق دیوانه من  

هوس در دیدگانش شعله افروخت  

شراب سرخ در پیمانه رقصید 

تن من در میان بستر نرم  

بروی سینه اش مستانه لرزید
گنه کردم گناهی پر ز لذت  

کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم 

در آن خلوتگه تاریک و خاموش

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 18 دی 1387 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.tavahom1.blogsky.com

سلام
شعر زیبایی بود...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد