-
من پاییزم
پنجشنبه 1 اسفند 1387 22:34
من پاییزم . پاییزی خشک و تشنه زرد زردم سرشار از رنگ جدایی و تو معجزه ای معجزه بهاری در قلب پاییزی من;
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 1 اسفند 1387 22:23
برای از تو بریدن ، تا دلت بخواد بهانه دارم ولی برا بخشیدنت تنها یه دلیل ساده دارم دوستت دارم به قیمت زیر پا گذاشتن یه دنیا بهانه
-
اگر نمی توانی
پنجشنبه 1 اسفند 1387 22:21
اگر نمی توانی بلوطی بر فراز تپه ای باشی ، بوته ای در دامنه باش ولی بهترین بوته ای باش که در کنار راه می روید. اگر نمی توانی درخت باشی ، علف کوچکی باش و چشم انداز کنار شاهراهی را شادمانه تر کن. اگر نمی توانی نهنگ باشی ، فقط یک ماهی کوچک باش ولی بازیگوش ترین ماهی دریاچه. (داگلاس مالوچ)
-
تقصیره تو نیست
جمعه 11 بهمن 1387 21:56
متن اهنگ زیبای sourosh s.g track&abdolmaleki&zohrab تقصیره تو نیست عمریه که نشستم پایه تومگه نه این که دلو گذاشتم واسه تو،مگه نه این که واسه توهیچی کم نذاشتم، کم نذاشتم تقصیره تو نیست که دیگه دل من دیگه شده وابسته به تو، اگه نبود دل من دلبسته به تو، غم نداشتم، غم نداشتم برو ولی بدون هرجا که بری، بازم حلالی...
-
خواب
جمعه 4 بهمن 1387 01:23
خواب شب بر روی شیشیه های تار مینشست آرام چون خکستری تبدار باد نقش سایه ها را در حیاط خانه هر دم زیر و رو میکرد پیچ نیلوفر چو دودی موج می زد بر سر دیوار در میان کاجها جادوگر مهتاب با چراغ بی فروغش می خزید آرام گویی او در گور ظلمت روح سرگردان خود را جستجو میکرد من خزیدم در دل بستر خسته از تشویش و خاموشی گفتم ای خواب ای...
-
گناه
چهارشنبه 18 دی 1387 00:00
گناه گنه کردم گناهی پر ز لذت درآغوشی که گرم و آتشین بود گنه کردم میان بازوانی که داغ و کینه جوی و آهنین بود در آن خلوتگه تاریک و خاموش گنه کردم چشم پر ز رازش دلم در سینه بی تابانه لرزید ز خواهش های چشم پر نیازش درآن خلوتگه تاریک و خاموش پریشان در کنار او نشستم لبش بر روی لبهایم هوس ریخت زاندوه دل دیوانه رستم فروخواندم...
-
من دیوونه رو باش که ...
یکشنبه 15 دی 1387 15:15
من دیوونه رو باش که ... من دیوونه رو باش که نفهمیدم تو بی رحمی تمام مشکلم اینه که حرفامو نمی فهمی منو باش که نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی دروغ بود اینکه می گفتی تو هم محو گل یاسی من دیوونه رو باش که شکستم با شکست تو تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو من دیوونه رو باش واسه تو گریه می کردم تو رو باش که نفهمیدی تو...
-
خلوت یک شاعر
پنجشنبه 5 دی 1387 23:33
خلوت یک شاعر کاش در دهکده عشق فراوانی بود توی بازار صداقت کمی ارزانی یود کاش اگر گاه کمی لطف به هم میکردیم مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود کاش به حرمت دلهای مسافر هر شب روی شفاف تزین خاطره مهمانی بود کاش دریا کمی از درد خودش کم می کرد قرض می داد به ما هرچه پریشانی بود کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم رنگ رفتار من و لحن...
-
به خاطر تو
پنجشنبه 5 دی 1387 23:18
به خاطر تو آخر یه روز دق می کنم فقط به خاطر تو دنیا رو عاشق میکنم فقط به خاطر تو شب به بیابون می زنم فقط به خاطر تو رو دست مجنون می زنم فقط به خاطر تو عشقت رو پنهون می کنی فقط به خاطر من من دلم رو خون میکنم فقط به خاطر تو تو گفتی عاشقی بسه دنیا برام یه قفسه گفتی که عشق یه عادته دلم پر از شکایته گفتی می خوای بری سفر...
-
می خوام برات بمیرم شاید که باورکنی
پنجشنبه 5 دی 1387 23:12
می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی نمی خوام از آسمون چیزی برات بیارم عکستو رو قله ی هیمالیا بذارم نمی خوام از پشت ابر ماهو واست بچینم فقط تو خواب و رؤیا تو باشی در کنارم می خوام برات بمیرم شاید که باور کنی شاید با برق چشمات مرگو آسونتر کنی من نمی خوام تو ر ویام سوار ابرا بشم تو آرزوی کالم باز با تو تنها بشم من نمی...
-
حسرت داشتن تو
شنبه 30 آذر 1387 23:05
حسرت داشتن تو مثل اون وقتا هنوز دلم برات لک می زنه حسرت داشتن تو ، پیر شده ، عینک می زنه صورتم سرخ شده بود ، اما حالا کبود شده جدایی یه عمر داره توی اون چک می زنه اونی که من نمی خواستمش ولی منو می خواست منو می بینه یه وقت ، دوباره چشمک می زنه یادته مشروط دوست داشتن تو شدم یه عمر ؟ هنوزم کامپیوتر داره برام تک می زنه...
-
هیچ کسی زیبا نمی شه
جمعه 29 آذر 1387 22:25
هیچ کسی زیبا نمی شه انقدر دوست دارم که تو کتاب جا نمی شه پی چاره ام با حرفای الفبا نمی شه من که هیچ ، ساعتمم دیوونته دروغ که نیست تو از اون روزی که رفتی خوابیده ، پا نمی شه هی می گم کاشکه یه روز معجزه شه با همدیگه دو سه ساعتی بریم کنار دریا ، نمی شه آسمون دلش گرفته ، مث اخمای تو ا ... یه گره افتاده رو پیشونیشو ، وا...
-
تک بیتی
جمعه 29 آذر 1387 22:22
تک بیتی می خوام برم کلاس خط یاد بگیرم با خط خوش نامه بدم واسه شما ، تو رو خدا بیا بکش یه کاری کرد با دل من اون چشای پر جذبه که ساعت خونه م هنوز ، بعد یه عمری عقبه اون که نباید می شد انگار شده هر چی بگم نمی خوامش بیخوده همین که اسمت رو منه ، کلی می بالم به خودم بذار همه گمان کنن من اول عاشقت شدم
-
نامه بی جواب
سهشنبه 26 آذر 1387 23:51
نامه بی جواب سلام بهونه قشنگ من برای زندگی آره باز منم همون دیوونه ی همیشگی فدای مهربونیات چه مکنی با سرنوشت دلم برات تنگ شده بود این نامه رو واست نوشت حال من رو اگه بخوای رنگ گلای قالیه جای نگاهت بد جوری تو صحن چشمام خالیه ابرا همه پیش منن اینجا هوا پر از غمه از غصه هام هر چی بگم جون خودت بازم کمه دیشب دلم گرفته بود...
-
حالا که رفتم و گشتم
سهشنبه 26 آذر 1387 23:42
حالا که رفتم و گشتم وقتی از تو دل بریدم جز خودت چیزی ندیدم پی هر کسی که رفتم آخرش به تو رسیدم حالا که رفتم و گشتم می بینم تکی تو دنیا نمی شه تو رو عوض کرد حتی با شبای رؤیا انگار آسمون نمی خواس ببینه ماها رو با هم یادته لحظه ی آخر زیر اون بارون نم نم گل سرختو گرفتی دادی دستم گل مریم حالا که رفتم و گشتم می بینم تکی تو...
-
زمزمه ای پای گهواره
سهشنبه 26 آذر 1387 23:37
زمزمه ای پای گهواره لالالا دونه های سرخ گیلاس چه چشمایی داری تو رنگ الماس لالالا عاشقونه زیر بارون به یاد زلفای بی تاب مجنون لالالا عاشقای خیس گریه دروغی خنده و راستی گلایه لالالا عاشقی از بی حواسی جای مهر و محبت و ناسپاسی لالالا رفتنای تا همیشه تموم شد قصه ی فرهاد و تیشه لالالا قصه ی درد کلاغه که عمرش رو گذاشت پای...
-
بازم نامه
یکشنبه 24 آذر 1387 17:46
بازم نامه بهونم ، چند تا سلام کنم جوابمو می دی ؟ ببینم یواشکی احوال ما رو پرسیدی ؟ نامه رو وقتی نوشتم خودمم می لرزیدم فدای چشات ، تو که از خط من نلرزیدی بیقراری مث موهات تو دلم موج می زنه می دونم تو اینو از لرزش حرفا فهمیدی وسط نامه ببخش بد جوری بغضم ترکید نازنینم تو که از صدای اون نترسیدی من فدای رگه های ناز چشم...
-
وقتی که عاشقم شدی
یکشنبه 24 آذر 1387 17:38
وقتی که عاشقم شدی وقتی که عاشقم شدی پاییز بود و خنک بود تو آسمون آرزوت هزارتا بادبادک بود تنگ بلوری دلت درست مث دل من کلی لبش پریده بود همش پر ترک بود وقتی که عاشقم شدی چیزی ازم نخواستی توقعت فقط یه کم نوازش و کمک بود چه روزا که با هم دیگه مسابقه می ذاشتیم که رو گل آدوممون قایق شاپرک بود ؟ تقویم که از روزا گذشت دلم یه...
-
تا قیامت
چهارشنبه 20 آذر 1387 22:40
تا قیامت من میگم بهم نگاه کن تو میگی آه جون فدا کن من میگم چشمات قشنگه تو میگی دنیا دو رنگه من میگم دلم اسیره تو میگی آه خیلی دیره من میگم چشمات و واکن تو میگی من و رها کن من میگم قلبم رو نشکن تو میگی من می شکنم من ؟ من میگم دلم رو بردی تو میگی به من سپردی ؟ من میگم دلم شکسته است تو میگی خوب میشه خسته است من میگم بمون...
-
گفت و گو
پنجشنبه 14 آذر 1387 23:27
گفت و گو من میگم بهم نگاه کن تو میگی آه جون فدا کن من میگم چشات قشنگه تو میگی دنیا دو رنگه من میگم چه قدر تو ماهی تو میگی اول راهی من میگم بمون همیشه تو میگی ببین نمیشه من می گم خیلی غریبم تو میگی نده فریبم من میگم خوابت رو دیدم تو میگی دیگه بریدم من می گم هدف وصاله تو ولی میگی محاله من میگم یه عمره سوختم تو میگی قلبم...
-
رنگین کمان
پنجشنبه 14 آذر 1387 23:19
رنگین کمان ای کاش گل بودی و من از باغها می چیدمت یا که طلوعی بودی واز پنجره می دیدمت ای کاش چشمات ضریحی داشت چون رنگین کمان هر وقت باران می گرفت از دور می بوسیدمت
-
غربت انتظار
پنجشنبه 14 آذر 1387 23:12
غربت انتظار تو همسفر طلایی خورشیدی یک باغ پراز ستاره ی امیدی ای کاش در ان زمان که می رفتی زود از غربت انتظار می پرسیدی
-
داستان
پنجشنبه 14 آذر 1387 23:07
داستان فقط یک دقیقه طول میکشد تا این داستان را بخوانید و طرز تفکرتان را تغییر دهید . دو مرد، که هر دو به شدّت بیمار بودند، در یک اتاق دو تخته در بیمارستان، بستری بودند. یکی در این سوی اتاق و دیگری در آن سو. یکی از آنها اجازه داشت که روزی یکساعت بعدازظهرها روی تخت به حالت نشسته درآید تا به تخلیة مایع از ریههایش کمک...
-
ناآشنا
پنجشنبه 7 آذر 1387 23:14
ناآشنا باز هم قلبی به پایم اوفتاد باز هم چشمی به رویم خیره شد باز هم در گیر و دار یک نبرد عشق من بر قلب سردی چیره شد باز هم از چشمه لبهای من تشنه یی سیراب شد ‚ سیراب شد باز هم در بستر آغوش من رهروی در خواب شد ‚ در خواب شد بر دو چشمش دیده می دوزم به ناز خود نمی دانم چه می جویم در او عاشقی دیوانه می خواهم که زود بگذرد...
-
انتظار
پنجشنبه 7 آذر 1387 23:10
انتظار هنوز هم منتظر روزی هستم که با گلبرگهای سپید یاس برایم گربندی بسازی وبه گردنم بیاویزی تا باز هم عروسک تو باشم...
-
باریدن
پنجشنبه 7 آذر 1387 23:04
باریدن وقتی کاروان نگاه تو عزم باریدن می کند بر کویر احساسم نرم و اهسته ببار که من به تمنای بارش نگاه تو سالهاست بر جاده ی تنهایی ایستاده ام . بر من ببار اخر دراین خاکستر غربت کهنه شده ام...
-
دروغ
پنجشنبه 7 آذر 1387 23:01
دروغ دروغ می گفت ، دیگری را دوست می داشت .بارها گفتم دوستم داری ،گفت :اری تا دیری خاموش بودم ولی اخر از پای شکیب افتادم به او گفتم : راست بگو تو را خواهم بخشید ایا دل به دیگری بستی ؟ گفت : نه فریاد زدم ،بگو راستش را هرچه هست تورا خواهم بخشید واز گناهت هرچه سنگینتر باشد خواهم گذشت. عاقبت با ارزوی فراوان پیش من امد وگفت...
-
پاییز
سهشنبه 28 آبان 1387 22:40
پاییز از چهره طبیعت افسونکار بر بسته ام دو چشم پر از غم را تا ننگرد نگاه تب آلودم این جلوه های حسرت و ماتم را پاییز ای مسافر خک آلوده در دامنت چه چیز نهان داری جز برگهای مرده و خشکیده دیگر چه ثروتی به جهان داری جز غم چه میدهد به دل شاعر سنگین غروب تیره و خاموشت ؟ جز سردی و ملال چه میبخشد بر جان دردمند من آغوشت ؟ در...
-
خیلی سخته
شنبه 25 آبان 1387 21:05
خیلی سخته خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمی...
-
نمی دانم
پنجشنبه 23 آبان 1387 22:56
نمی دانم شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی , ترا با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ ارزوهایت دعا کردم پس از یک جستجوی نقره ای در کوچه های ابی احساس تو را از بین گلهایی که در تنهایی ام روئید , با حسرت جدا کردم و تو در پاسخ ابی ترین موج تمنای دلم گفتی دلم حیران و سرگردان چشمانی است...